من در برابر رسانههای جدید تحت وب به مشکلی در شناخت نوع و گونهی جدید این رسانهها برخوردم که این رسانههای جدید را با متر رسانههای قدیمتر اندازه گیری میکردند. سوال من اینجاست که بر اساس نظریه که میگویدباید از سوی شناختهها به سوی ناشناختهها حرکت کنیم آیا میتوانیم رسانههای ناشناختهی جدید را با رسانههای شناخته شدهی قبلی بشناسیم؟
تحصیل شناخت و پای گرفتن آن همواره به خاطر طبیعتش پویشی است از نادانی به شناخت، از ندانستن چیزها به دانستن آنها.[1] حال این شناخت چه از امری کلی باشد و چه از امری خاص در این حرکت ما از سوی نادانی به سوی دانایی میرویم.
کورنفورت (۱۳۵۷ : ۲۰۵) معتقد است که «نظریهی شناخت باید به مطالعهی «گذار از ناشناخت به شناخت» بپردازد.» وی همچنین در کتاب خود، نظریهی شناخت، عنوان میکند که بسیاری از فلاسفه مسلم میدانند که شناخت تنها میتواند از شناخت قبلی نشات گیرد.
اینترنت را می توان تنها ابر - رسانه موجود نامید. در این ابر - رسانه می توان باز تولید رسانه های جریان اصلی را در فضای مجازی مشاهده کرد.
اگر هر یک از رسانه های جریان اصلی دارای سازمان هستند و جریان اطلاعات در آنها دارای ساختار و سازمان مناسب است ولی در بازتولید این رسانهها در فضای مجازی عدم سازمان و ساختار رسانهای قبلی باعث به وجود آمدن ژانر جدیدی شده است که دیگر نمیتوان آنها را به عناوینی نظیر رادیوی اینترنتی و یا تلویزیون اینترنتی نامید.
حتی با این که در زبان فارسی، کابران تنها به استفاده از یکی از رسانهها به طور گسترده میپردازند که همان وبلاگ باشد ولی در فضای مجازی غیر فارسی گونههای جدیدی رخ نموده است که از جمله آنها که مورد استقبال فراوان قرار گرفته است، میتوان به پادکست[2] و وادکست[3] اشاره کرد.
پادکست در واقع نوعی وبلاگ است که در آن فضای اصلی را صوت و صدا و آهنگ پرمیکند. نوشتار و تصویر نیز در این فضا وجود دارد، ولی کار اصلی برای صدا است. در بعضی از وبلاگها، بلاگرها این سیستم را رادیوی اینترنتی مینامند که اشتباه است ولی از آنجا که ما تا به حال با چنین امکانی روبرو نبودیم سعی در بازسازی این نوع به عنوان نسخهی جدیدی از همان چیزی که پیش از این بوده است، داریم.
این اشتباه حتی در بسیاری از سایتهای نسبتا معتبر انگلیسی زبان نیز روی داده است. مثلا در ویکیپدیا[4] مدام دربارهی پادکست به رادیو ارجاع داده میشود. و یا همچنین در مورد وادکست یا ویدکست که مختصر شدهی همان ویدیو پادکست میباشد به تلویزیون ارجاع داده میشود.
اینجا به همان سوال اول خودم باز میگردم که آیا این رسانهها را میتوانیم با شناختی که نسبت به رسانههای قدیمتر داریم بشناسیم؟ من در جواب این سوال قطعا نه نمیگویم ولی همپوشانیهایی وجود دارد که نمیتوان آنها را در نظر نیاورد.
غیر خطی بودن این فضا خط اصلی را در تفاوت میان دو نوع رسانه میکشد. در این فضا شما ماننند رادیو و تلویزیون ملزم به رعایت نوع ارایه برنامه نیستید. شما آزادید که هر فایلی را که میخواهید دانلود کنید.
دیگر تفاوتی که به نظر من مهمتر از همه است، ارایه کننده است. در حالی که در رادیو و تلویزیون شما با سازمان و یا شبه سازمانی روبرو هستید ولی در اینجا هیچ سازمانی وجود ندارد. منظور سازمانی است که ارایه کننده محتوا میباشد.
اینترنت این امکان را میدهد که هر کس که به آن دسترسی دارد، خود صاحب رسانهای شود. پس اینجاست فرق اصلی ابر – رسانهی اینترنت با دیگر رسانهها نظیر رادیو و تلویزیون. در حقیقت شناخت ما در همین جاست که مشکل دارد. ما ابر - رسانهای را با ویژگیهای فوقالعاده با رسانههای پیش از آ مقایسه میکنیم تا به شناخت آن برسیم در حالی که به نظر من باید با تکیه بر آگاهی هایی که از خود این ابر - رسانه به دست میآوریم، آن را بشناسیم.
کورنفورت (۱۳۵۷: ۲۰۶) در جای دیگری از کتاب خود میگوید: «نقطهی شروع واقعی شناخت، شناخت نیست، بلکه نادانی است و در واقع یقین نیست و عدم یقین است.»
وی معتقد است که کوشش برای برپا کردن نظامهای شناخت بر مبنای فرضهای مقدماتی بدیهی، بدفهمی کل مسئلهی بنا کردن شناخت میباشد و کاری عبث است.